مقتل امام حسين ع


اهل بيت

بسم رب الحسين

مقتل ابو مخنف متوفي157 ه ق

صبح روز عاشورا:

ابومخنف از عبدالله بن عاصم از ضحاك بن عبدالله مشرقي نقل كرد:

وقتي كه شنبه روز عاشورا عمر سعد نماز صبح را خواند همراه با گروهي از لشگريان بيرون امد.البتهبه  ما رسيده كه عاشورا جمعه بوده.

ترتيب صفوف لشگر دشمن

فضل بن خديج از محمد بن بشر از عمرو حضر برايم نقل كرد كه عمر سعد عبدالله بن زهير ازدي را فرمانده سپاه مدينه و عبد الرحمان بن ابي سبرت جعفي را سرگروه قبيله مذحج و اسديان (اهل كوفه) و قيس بن اشعث بن قيس را فرمانده گروه ربيعه و كنده و حر بن يزيد رياحي را فرمانده گروه تميم وهمدان قرار داد.و همگي غير از حر بن يزيد در كشتن حسين شركت داشتند.فرمانده طرف راست سپاهش عمرو بن حجاج زبيدي و طرف چپش شمر بن ذي الجوشن ضبابي و بر سوارگان شبث بن ربعي رياحي را قرار داد.و پرچم را به ذويد غلامش سپرد.

امدن شمر نزد خيمه ها:

عبدالله بن عاصم از ضحاك بن عبدالله مشرقي برايم گفت:

هنگامي كه لشگر دشمن به طرف ما امد اتشي را كه ما بخاطر جلو گيري از حمله از پشت سر در پشت خيمه ها ميان خند بر افروختيم ديد.ناگهان مردي غرق ذر سلاح از ميان ان اسب خود را تاخت و جلو امد.بدون اينكه با ما حرفي بزند جلو رفت و از خيمه ها بازديد كرد پس چيزي جز زبانه هاي اتش كه از ميان هيزم ها بر ميخواست نديد.پس بازگشته و با صداي بلند فرياد زد :اي حسين عجله كردي به سوي اتش پيش از قيامت.

حسينفرمود:اي فرزند بز چران تو سزاوار تري از من به ورود در اتش.

تقاضاي مسلم بن عوسجه:

اي پسر رسول خدا جانم به فدايت.ايا با تير ان را نشانه بگيرم.

حسين ع فرمود:به سوي او تير نينداز كه من دوست ندارم شروع كننده ي جنگ باشم.

خطبه ي اول امام ع :

اي مردم گفتار مرا بشنويد و درباره ي من شتاب نكنيد تا شما را انگونه كه شايسته است مو عظه كنم  و انگيزه خود را از امدن به سويشما برايتان روشن كنم.

اگر عذرم را پذيرفتيد و گفتارم را تاييد كرديد و انصاف داديد رستگار باشيد  و شما را بر من هيچ دليلي بر جنگيدن نيست.

اگر نپذيرفتيد و انصاف نداديد ((پس فكر خود و معبودهيتان را جمع كنيد پس هيچ چيز بر شما پوشيده نماند (تمام جوانب كارتان را بنگريد) سپس به حيات من پايان دهيد و مهلتم ندهيد))(يونس:71) ((ولي و سرپرست من خدايي است كه اين كتاب را نازل كرده و او همه ي صالحان را سرپرستي مي كند)) (اعراف :196)

گريه زنان :

وقتي خواهران و دختران حسين ع اين گفتار را شنيدند فرياد زدند و گريه سر دادند و صدايشان به شيون و زاري بلند شد.

پس عباس بن علي برادرش و فرزندش علي (اكبر) را فرستاد تا انان را ساكت كنند پس فرمود: به جانم سوگند كه گريه بسيار در پيش دارند.

چون زنان ارام شدند حمد و ثناي خداوند را بجاي اورد و خدا را به انچه كه شايسته او بود ياد نمود و بر  پيامبر ص و ملائكه  و انبيا و خداوند درود فرستاد.

(ضحاك گويد )به خدا سوگند قبل از او و بعد از او هيچ گوينده اي را نديدم كه بليغ تر از او سخن بگويد.

دنباله ي خطبه :

پس فرمود:

اما بعد درباره ي نسب من فكر كنيد كه من كيستم؟ به خود اييد و خويشتن را سرزنش كنيد بنگريد ايا بر شما رواست  كشتن من و شكستن حرمت من؟

ايا پسر دختر پيامبر شما و فرزند جانشين و پسر عموي او نيستم؟ كسي كه نخستين ايمان اورنده بود به خدا و تصديق كننده ي رسول خدا ص وانچه كه از سوي پروردگارش اورده بود.

ايا حمزه سيد الشهدا عموي پدرم نيست؟

ايا جعفر طيار شهيد كه خدا در بهشت دو بال به او داد عموي من نيست؟

ايا اين سخن درباره ي من و برادرم  حسن ع از رسول خدا ص به شما نرسيد كه فرمو:(اين دو سيد و سرور جوانان اهل بهشت هستند؟)

اگر گفتار مرا تصديق كرديد كه حق و درست است به خدا قسم از ان وقتي كه دانستم خدا دروغگو را دشمن مي دارد هر گز دروغ نگفتم.

اگر گفتار مرا قبول نداريد به راستي در ميان شما افرادي هست كه اگر اين مطلب را از انان بپرسيد به شما خبر مي دهند.

از جابر بن عبدالله انصاري يا ابو سعيد خدري يا سهل بن سعد ساعدي يا زيد بن ارقم يا انس بن مالك بپرسيد اينان به شما خبر مي دهند كه اين گفتار از رسول خدا ص درباره ي من و برادرم حسن ع را شنيدند ايا اينها شما را از ريختن خون من باز نمي دارد؟

كلام شمر :پس شمر گفت : از روي حرف بي عقيده خدا را عبادت كنم اگر بدانم تو چه مي گويي!حبيب بن مظاهر گفت : قسم به خدا كه مي بينم خدا را بر هفتاد گونه حرف و ترديد مي پرستي و من گواهي مي دهم كه تو راست مي گويي كه نميفهمي حسين ع چه ميگويد  قطعا خدا بر قلب تو مهر زده است.

دنباله خطبه:

پس حسين ع به انها فرمود : اگر در اين گفته رسول خدا ص شك داريد در اين هم كه من پسر دختر پيامبر شما هستم هم شك داريد.

به خدا قسم در شرق و غرب عالم پسر دختر پيغمبري غير از من نيست نه از شما نه از غير شما تنها من پسر دختر پيامبر شما هستم.

به من بگوييد ايا كسي از شما را كشته ام كه ميخواهيد به قصاص او مرا بكشيد يا مالي را نابود كرده ام يا به شما زخمي زده ام كه مي خواهيد قصاص بگيريد .

پس صدا زد : اي شبث بن ربعي! اي قيس بن اشعث ! اي يزيد بن حارث ! ايا شما به من نامه ننوشتيد كه ميوه ها رسيده باغها سبز شده و جويبارها پر اب شده و اگر بيايي بر لشگرياني مجهز وارد مي شوي پس بيا.

گفتند :ما ننوشتيم!!

فرمود: سبحان الله بله قسم به خدا شما نوشتيد  سپس فرمود: اي مردم اگر از من بدتان مي ايد پس رهايم كنيد تا به سوي جاي امني در روي زمين بروم.

اعتراض قيس :

پس قيص بن اشعث گفت  : چرا بر حكم پسر عمويت (يزيد) گردن نمي نهي كه جز انچه كه دوست داري از انها نمي بيني و از جانب انها به تو مكروهي نميرسد !

پس حسين فرمود : تو برادر برادرت (محمد اشعث ) هستي ايا مي خواهي كه بني هاشم  بيش از خون مسلم بن عقيل از تو بخواهند ؟ نه قسم به خدا  دستم را مانند ذليلان در دست انها قرار نمي دهم و همچون بندگان اقرار (بندگي) به انها نمي كنم.

بندگان خدا !((من پروردگار خود و پروردگار شما پناه مي برم از اينكه مرا متهم كنيد)) ( دخان:20)

((من به پروردگار خود و شما پناه ميبرم از  شر هر متكبري كه به روز حساب ايمان نمي اورد )) ( غافر:27)

پس شترش را خواباند و به عقبه بن سمعان دستور داد تا پاي شترش را ببندد.

خطبه زهير بن قين:

اي اهل كوفه شمارا از عذاب خدا مي ترسانم. و ...به خدا قسم ياري حسين از عبيدالله  سزاوار تر است ...شما از اين پسر و پدر در دوران حكومتشان جز شرارت و بدي نديدي ... به خدا قسم ياري بسر فاطمه ص از ياري پسر سميه سزاوارتر است...سپس اهل كوفه به ان ناسزا گفتند و براي عبيدالله دعا كردند و گفتند تا حسين را  نكشيم يا تسليم نزد عبيدالله نبريم از اينجا نمي ريم... .

عكس العمل شمر:

تيري به جانب  او انداخت و گفت: ساكت شو خدا صداي تو را ببرد ما را با پر حرفيت خسته كردي .

جواب زهير : اي پسر مردي كه بر پاشنه ي خود بول مي كرد خطاب من با تو نيست تو فقط چارپايي هستي و... .

جسارت شمر :

شمر گفت : خدا تو و مولايت را پس از ساعاتي خواهد كشت.

كلام زهير :

مرا از مرگ مي ترساني !قسم به خدا مرگ همرا حسين ع نزد من بهتر از جاودانگي با شماست و... .

تشبيه به مومن ال فرعون :

پس مردي زهير را صدا زد  و گفت: اب عبدالله ع به تو مي گويد برگرد قسم به جان من كه مانند مومن ال فرعون كه قوم خود را اينگونه نصيحت  كرد وابلاغ نمود تو نيز اينها را نصيحت كردي  و خوب به انها رساندي اگر نصيحت و ابلاغ فايده اي داشته باشد .

حالات حر:

...خود را بين بهشت و جهنم مخير ميبيند ... .

توبه حر :

...نزد امام امد و توبه كرد ... امام توبه اش را پذيرفت و گفت تو حر هستي همانطور كه مادرت نامت را نهاده و...

خطبه حر :

...اي اهل كوفه مادرتان در سوگ عزايتان بنشيند  ايا حسين ع را نزد خود دعوت كرديد تا اينكه نزد شما امد حال او را رها و تسليم نموديد ...با او اظهار جان نثاري ميكنيد  سپس بر او ميتازيد كه او را بكشيد و...

يزيد بن زياد مهاصر:

از كساني بود كه همراه عمر سعد همراه بود و به جنگ حسين ع امد پس چون عمر سعد نپذيرفت شروط حسين را به طرف حسين ع امد .

شروع جنگ اولين تير را براي شروع جنگ عمر سعد براي شروع جنگ انداخت و...

ابتدا يسار ازاد شده ي زيار بن ابي سفيان و سالم ازاد شده ي عبيدالله بن زياد بيرون امدند و مبارز طلبيدند كه جفتشان به دست عبدالله كلبي از سپاه امام حسين ع به درك واصل شدند.

حمله اول

عمرو بن حجاج از طرف راست سپاه بود به طرف چپ سپاه حسين حمله كرد كهكه سپاه حسين ع با نيزه و تير عده اي را كشته و زخمي كردند.

جسارت ابن حوزه

كه بعد از جسارت امام نفرينش كرد در اين هنگام اسب چموشي كرد ان را به زمين زد پايش در ركاب ماند او را كشاند تا سرش به سنگ و درختي زد و مرد.

مباهله برير

ابتدا يزيد بن معقل را از لشگر عمر سعد كشت وسپسرضي بن منقد عبدي از لشگر عمر سعد درگير شد انگاه پس از ساعتي كشتي برير بر روي سينه اش نشست  رضي فرياد بر اورد كجاييد يارانم؟پس كعب بن جابر ازدي با نيزه به برير حمله كرد و ان را در پشت او قرار داد.

پس انقدر دو نفري با شمشير وي را زدند تا او را كشتند.

عمرو بن قرطه

نفر بعدي بود كه از سپاه امام كشته شد

جسارت برادر عمرو بن قرظه

او كه نامش علي و در سپاه عمر سعد بود به امام جسارت كرد و به طرف ايشان حمله كرد .

نافع بن هلال در ميان راه نيزه به او زد كه به زمين خورد و يارانش امدند و او را برداشته و بردند واز مرگ نجات دادند.

مبارزات حر

يزيد بن سفيان به سوي او بيرون امد كه بدون مهلت به دست حر كشته شد.

نافع بن هلال

نافع مردي از سپاه عمرسعد به نام مزاحم بن حريص را كشت .

دستور حلات دسته جمعي

عمرو بن حجاج فرياد زد و گفت اي بيخردان شما در تن به تن حريف نيستيد دسته جمعي حمله كنيد كه عمر سعد نيز او را تاييد كرد... .

حمله دوم

كه  حجاج كه در كنار فرات است حمله كرد كه چند تن از جمله مسلم بن عوسجه را كشتند كه قاتل او عبدالرحمان بجلي و مسلم بن عبدالله ضبابي بودند.

حمله سوم

شمر كه سمت چپ لشگر عمر سعد بود بر سمت راست لشگر حسين ع حمله كرد كه با ايستادگي لشگر امام مواجه شد وهاني بن ثبيت حضرمي و بكير بن حي تميمي بر عبدالله كلبي حمله كردند و او را كشتند.

حملات اصحاب حسين ع

سواران ايشان كه 32 تن بودند بر بر دشمن تاختند وقتي عرزه بن قيس فرمانده سواران كوفه ديد كه سپاهش دارد ميپاشد عبدالرحمان بن حصن را به سوي عمر سعد فرستاد و گفت:مگر نمي بيني امروز اين سپاه اندك چه شكستي براي ما پديد اورد؟پياده و تير انداز بفرست.

عمر سعد به شعبث بن ربعي گفت او عذر اورد سپس حصين بن تميم را با 500 نفر فرستاد پس تا نزديك حسين رفتن ولي با تير اندازي ياران حسين ع بر گشتند.

حمله به خيمه ها

تا به هنگام ظهر دشمن از يك سو توان حمله داشت چون خيمه ها به هم متصل بود .پس خواستند خيمه ها را بكنند چون نشد توسط ياران حسين ع محافظت ميشد پس انها را اتش زدند.

همسر كلبي كنار جسد شوهر

كه جواني به اسم رستم به دستور شمر او را كشت.

حمله شمر

به خيمه امام حمله كرد و خواست خيمه را با اهلش بسوزاند  كه امام بر سرش فرياد زد و او را منع كرد از اين كار.

كشته شدن اصحاب

در اين موقع زهير بن قين با ده نفر از يارانش به شمر و يارانش حمله كرد و انان را از خيمه ها دور نمود و ابو عزه ضبابي كه از ياران شمر بود را كشتند.انگاه مردم زيادي به ياري شمر امدند و تك تك ياران حسين را كشتند .

وقت نماز

امام در خواست كرد تا قدري وقت دهند تا نماز بگذارند.

مقابله حصين با حبيب

حبيببن تميم به ابوثمامه گفت:نماز شما قبول نيست.حبيب بن مظاهر گفت:اي خر!گمان ميبري نماز خاندان رسول خدا قبول نيست و نماز شما قبول است.اين دو بايك ديگر درگير شدند كه حصين فرار كرد.

شهادت حبيب بن مظاهر

رجز حبيب :به خدا سوگند اگر ما به اندازه ي شما يا بخشي از شما بوديم شما پشت مي كرديد و ميرفتيد و ... در اخر پس از جنگي سخت مردي از بني تميم كه او را بديل بن صريم از قبيله بني عقفان مي گفتند به او حمله كرد و نيزه را در بدنش فرو كرد وحبيب افتاد خواست بر خيزد كه حصين بن تميم شمشير بر سرش فرود اورد و بر زمين غلطيد.

حسين در سوگ حبيب

فرمود:خود و محافظ يارانم را در پيش خدا ذخيره مي نهم.

شهادت حر

پس او و زهير بن قين جنگ شديدي با دشمن كردند و هر كدام گير مي كرد ديگري به ياريش مي رفت.تا اينكه پادگان دشمن به حر بن يزيد حمله كردند و او را به شهادت رساندند.

شهادت ابو ثمانه

پسر عمويش كه با او دشمن بود وي را كشت.

نماز خوف

سپس نماز ظهر را خواندند كه حسين ع نماز خوف با انان خواند پس بعد از ظهر جنگ شدت گرفت تا به حسين ع رسيد.

شهادت سعيد بن عبدالله

پس سعيد بن عبدالله حنفي در پيش روي حسين ع ايستاد و خود را هدف تير ها قرار داد تا افتاد.

شهادت زهير بن قين

جنگ شديدي كرد پس به دست كثير بن عبدالله شعبي و مهاجر بن اوس به او حمله كردند و او را كشتند.

شهادت نافع بن هلال

تير انداز ماهري بود و تيرهايش اسمش را نوشته بود بغير از انهايي كه مجروح كرده بود دوازده نفر را كشت.پس ضربتي به دستش خورد و شكست و اسير شد و به دست شمر كشته شد.

پس از ان عبد الله و عبدالرحمان غفاري دو پسر عزره انصاري وپس از ان دو جوان جابري به نام سيف بن حارث بن سريع و مالك بن عبد سريع كه دو پسر عمو بودن و پس از ان حنظله شبامي و پس از ان شوذب غلام عابس بن ابي شيب شاكري و پس از ان عابس به ميدان رفت كه همگي بسيار جنگيدند تا شهيد شدند. البته عابس مبارز طلبيد و چون كسي ياراي مقابله با او نداشت به دستور عمر سعد سنگبارانش كردندو سپس عابس زره كلاه خود خود را در اورد و سپس حمله كرد.يكتنه دويست تن را به عقب ميراند پس انان محاصره اش كردند تا به شهادت رساندنش.

 

ضحاك مشرقي

چون ديد حسين ع ياري جز اهل بيت و سويد ندارد به امام كفت طبق قرارمون من ميروم وقتي ياري نداشتي و سپس فرار كرد و جان به در برد.

شهادت يزيد بن زياد كندي جنگيدتا شهيد شد و پس از ان عمروبن صيداوي و جابر بن حارث سلماني و سعد غلام عمرو بن خالد و مجمع بن عبدالله عائذي مردانهجنگيدند تا شهيد شدند.بعد سويد رفت.

شهادت علي اكبر

اولين شهيد از فرزندان ابوطالب بود پسر حسين ع و مادرش ليلي دختر لبي مره بن عروه بن مسعود ثقفي بود.

پس او دوبار حمله كرد وكشتار بسيار كرد در بار دوم مره بن منقذ با نيزه به او زد و چون به زمين افتاد لشگر او را دوره كردند و به شهادت رساندند.

عبدالله بن مسلم

با دو تيري كه عمرو بن صبيح صدامي به سويش انداخت به شهادت رسيد.

عون بن عبدالله بن جعفر

به دست عبدالله بن قطبه طائي به شهادت رسيد.

محمد بن عبدالله بن جعفر

به دست عامر بن نهشل تيمي به

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,ساعت 9:27 توسط سپهر|


آخرين مطالب
» چهل حدیث از امام موسی کاظم (علیه السلام)
» زندگی‌نامه امام موسی كاظم (ع)
» زندگینامه امام حسن مجتبی علیه السلام
» زننامه حضرت رقیه س
» زندگینامه حضرت ابوالفضل
» تسلیت
» برگزيده ي نهج البلاغه13
» علي ع ولي الله
» رهنمودهاي امام علي ع 13
» برگزيده ي نهج البلاغه12
» رهنمودهاي امام علي ع 12
» برگزيده ي نهج البلاغه 11
» رهنمودهاي امام علي ع 11
» موعودنامه11
» موعودنامه10
» برگزيده ي نهج البلاغه 10
» رهنمودهاي امام علي ع (10
» موعودنامه8
» برگزيده ي نهج البلاغه 8

Design By : Pichak